عصبی ام مغزم داره منفجر میشه یه ساعته گیر دادم به همه چیز زندگیم داشتم یکی یکی قسمتهای مختلف زندگیما به لجن میکشیدم توی ذهنم که یاد اینجا افتادم هرچی با خودم فکر کردم چرا این وبا زدم یادم نیفتاد رفتم پست اولما خوندم یسری چرندیات بود که انداخته بودم گردن اشفتگی ذهنیم فهمیدم الان همونجاییم که دوسال پیشم بودم فقط یکم حادتر مغزم بیشتر دچار خزعبلات شده راه رهاییشا بلدم سرکوب مغزم طول میکشه یکم اما سرجاش برمیگرده ودوباره زندگی میکنه. مجبوره تا وقتی من زنده ام

بعد نوشتن متنم چشمم به قسمت پیام هام افتاد که یه ناشناس توش بود تصمیم گرفتم دوباره برگردم اینجایه پیام براش بذارم ناشناس عزیز گه میخوری ناشناس پیام میدی من نمیدونم چجور ناشناسی هستی عبوری، اشنا، یا هرخری من هروقت میام تو وبم ناشناسی میره رومخم مخ من همینجوریشم محل تردد هر چیز مزخرفیه

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها