برای من ماجرای مردی را نقل کرده اند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب ها بر کف اتاق می خوابید.تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد.چه کسی، اقای عزیزچه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟ آیا من خود به این کار قادرم
.
حتی در تنهایی، هرکس می خواهد امتیازی بیشتر از دیگران به دست آورد

قبول این حقیقت که من درمیان اشخاصی که به زحمت می شناختم، یا اصلا نمی شناختم، دشمنانی دارم برایم دشوار تر ودردناک تر بود.

انسان چنین است آقای عزیز دوچهره دارد:نمی تواند بی انکه به خود عشق بورزد دیگری را دوست بدارد. 

احساسات مارا تنها مرگ بیدار می کند

.

خیلی وقت بود خریده بودمش اما جرئت خوندنشا نداشتم نمیدونم چرا اما دیروز یدفعه ای تصمیم گرفتم بخونمش تا وقتی تموم شد زمینش نذاشتم میدونستم وقتی بخونمش دیگه نمیتونم از خودم جداش کنم.

اگه میتونستم کل کتاب مینوشتم 

کتاب سقوط_آلبر کامو


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها